دنیا



تو به من بگو


چرا دنیا قشنگه ؟

شب می خونه ...

 

اسم این وبلاگ به طرز شگفت انگیزی به شب می خونه تبدیل شد !‌ ...

خرابیمو خراباتیمو ....

 

صفای عالم مستی  غمم را برده از یادم 

 صفایی را که من هرگز نمی دیدم 

 ز هوشیاری مرا سوت دلان هر شب اینجا  گرد هم جمعیم 

 ههه  شب زنده داریم و همه شوق دیداریم  

 غم از از اندازه افزون و تنم رنجور بیماری 

 نشستم در خرابات و زدم به تبل بی عاری ...  

 

بیا ای سوت دل ساقی  به مستی بی ملالم کن  

خدایا امشب این می را حلالم کن حلالم کن  

 

به یادش باده می نوشم  که با دردش هم آغوشم

به یک جرعه نه صد جرعه نشد دردش فراموشم  

بگو ای مهربون ساقی به اون نا مهربون یارم 

به حق حرمت میسی بیاد امشب به دیدارم ....

.

 

تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام 

 چشمام و سرزنش نکن از پسشون بر نمیام  

 

پیر شدم تو این قفس یه کم بهم نفس بده  

رحم و مروتت کجاست جوونیام و پس بده 

 

 

اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود  

حتی اگه سنگ بودی دلت به رحم اومده بود  

 

 

دلبر خود پسند من قله خوشبختی کجاست ؟!‌! 

 

استرس

 

 

یه جور استرس من و گرفته !‌ 

دلشوره دارم  

اعصابم خورده  

گیجم !‌ 

انگار که دارن می برنم پای چوب اعدام تو وجودم ترس و اضطراب دارم ....   

هیچ کاری نمی تونم بکنم ... انگار که دست و پام و بستن  

غذا خورن هم برام سخت شده !

  

 

کاهش دمای هوا !‌

 

هوا سرد شده و به خاطر سیگار  

باید شیشه ماشینو بکشم پایین  

نمی دونم از دست سیگار باید ناراحت باشم یا هوا !!‌

 

شیطان

 واقعا شیطان حق داشت 

 به این آدمهای پست سجده نکرد ....

کولی با کلاس

 

از اینکه زندگیم به اینجا رسیده ناراضیم احساس میکنم گند زدم به همه چی ... 

ولی می خوام درستش کنم باید خودم و جدا کنم از این تن لشم از این نا امیدی باید در بیام .... 

میشم یه کولی با کلاس ...   

 

وبلاگ جدید

 

خوبه اینجا دیگه کسی نمیشناستم ...

 راحت تر می نویسم ...